یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند ،در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه :
ای خدای من!
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست!!!
ایشان فورا دو بیت از سعدی می خواند:
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هر کس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته
رفقای دوست داشتنیم...
سلام
دیروز جای همتون خالی، حرم حضرت شاهچراغ به یاد خودتون و خانواده هاتون بودم حسابی.
ایشالا زود قسمت بشه بیاید پابوسش اونم واسه خودش حال و هوایی داره خود به خود تو حرم که نشستی کبوتر دلت یه سری هم مشهد الرضا و حرم حضرت معصومه جون میزنه
مگه میشه وقتی میری پیش برادر حتما باید به یاد خواهر و برادرش افتاد خصوصا ماها که نون و نمک خواهرم خوردیم و مدیون تریم
یا علی
دعای عاقبت بخیری یادت نره
| نظر